ملورینملورین، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 13 روز سن داره
رادینرادین، تا این لحظه: 1 سال و 4 ماه و 14 روز سن داره

عاشقانه های من و نی نی ها و بابای مهربونشون

قرص

اممممیدوار

سلام ... الان خیلی کار دارم ، چون امتحانات فاینال دانشگاه شروع شده و منم مشغول درس خوندنم ، اما چه کنم از فکرش نمیتونم بیام بیرون ... اومدم فقط بگم که اوضاعمون بد ریخته بهم ... داغوناااااااااااااا... محمد که یک کلام میگه الان نه ه ه ه ... منم میدونم اگه نخواد نمیتونم راضیش کنم ، اما شاید به عادت همیشگی خودم ، ته دلم امیدوارم ... الان تعبیرم از این امید ، امید داشتن به لطف خداست ... نمیدونم چرا ، ولی احساس میکنم خدا دل من و محمد رو نمیشکونه ... میدونم که اگر وقتش باشه به چشم زدنی همه چیز خوب میشه ، پس ناامید نمیشم ... اما از خدا میخوام که منو ناراحت از در خونش نرونه ،‌ بجز خودش میدونه که چشم امید به هیچ کس ندارم ، هیچ کس ... سارا.......
24 بهمن 1390

خواستن اما ... شاید نتوانستن

برای انتخاب عنوان یکمی گیج شده بودم... این حرف دلمه و عنوانش هم عنوانیه که دلم براش انتخاب کرده بزار برات بگم که این روزا من و محمد بدجور سردرگم شدیم ... از طرفی عشق به داشتن فرزند که عجیب این روزا کاملاً تو حرفها و رفتارهای من و محمد مشهوده ، و از طرفی نابسمانی اوضاع از هر نظر که فکرش رو بکنی ... و از همه مهمتر اقتصادی ... شده عین دریا که البته این روزا دیگه اصلااااً آروم و قرار نداره ... همش خودمون رو روی یه موج احساس میکنیم ... هردومون دوس نداریم که یه موجود عزیزتر از جان رو درگیر این طوفان دریایی کنیم ... اما ........ منم که بدجور گرفته ام ... انگاری این قراره نامکتوب ،‌هر روز و هر روز عمیق تر توی ذهنم و قلبم حک میشه ... خیلی منتظ...
8 بهمن 1390

نتیجه اولین ویزیت دکتر برای آمادگی بارداری

دوشنبه (8/30) رفتم پیش دکتر خواجوی . متاسفانه مشکل قبلی ام البته به مقدار خیلی کم هنوز پابرجاست و بهم دارو داد . برای همسری هم آزمایش نوشت و قرار شد خودم هم بهمن ماه دوباره برم پیش دکتر تا برام آزمایش های قبل از بارداری رو بنویسه . فرشته کوچولوی من ، برای مامی دعا کن ... ...
3 آذر 1390
1